سلامت عمومي و بهداشت رواني دانشآموزان
سلامت عمومي و بهداشت رواني دانشآموزان
سلامت عمومي و بهداشت رواني دانشآموزان
نويسنده: كريم رنجه بازو
دانشآموز ناتوان در يادگيري دانشآموزي است كه توانمندي او در يادگيري مطالب و موضوعات درسي بطور قابل ملاحظهاي با ديگر همسالانش متفاوت است. براي چنين كودك يا دانشآموزي يادگيري مهارتهاي آموزشگاهي مثل خواندن و نوشتن به شيوة معمول در مدارس بسيار مشكل و بعضاً غيرممكن است. ناتواني يادگيري ممكن است با شرايط ايجادكنندة اين اختلال مانند نقص عصبي، عقبماندگي ذهني، اختلال هيجاني و اجتماعي يا عوامل اثرگذار محيطي مانند تفاوتهاي فرهنگي، آموزش نابسنده و نامناسب و عوامل روانزاد، همراه باشد، نتيجه مستقيم اين شرايط يا عوامل، اثرگذار محسوب نميشود.
در مدارس ابتدايي، به ويژه در ميان دانشآموزان كلاسهاي پايينتر، اغلب به افرادي برخورد ميكنيم كه هرچند از نظر هوشي بهنجار يا نزديك بهنجارند، اما در يادگيري و فعاليتهاي كلاسي مشكل دارند. اين قبيل كودكان، اغلب تا پيش از ورود به مدرسه شناخته نميشوند. اما پس از ورود به مدرسه به تدريج مشكلات آنان آشكار ميشود. بعضي از اين كودكان، در يك زمينه و برخي ديگر، در چند زمينه با مشكل يادگيري مواجه ميشوند. معلمان، ممكن است آنان را افرادي كودن و عقبمانده ذهني تصور كنند و براي كمك به آنان كوشش نكنند. بنابراين نخستين گام براي كمك به چنين كودكان، شناسايي و تشخيص صحيح و به موقع آنان است. زيرا اين دانشآموزان حداقل با يك يا چند مورد از مشكلات زير مواجه هستند:
1ـ مشكلات ادراكي
2ـ مشكلات حركتي
3ـ مشكلات در توجه
4ـ مشكلات در جهتيابي
5ـ مشكلات گويايي
6ـ مشكلات در حافظه
7ـ نارسايي در تفكر ادراكي
8ـ فقدان انگيزه براي يادگيري
9ـ ناسازگاري اجتماعي
10ـ تكانشي بودن و عدم انعطافپذيري
هر يك از اين مشكلات به تنهايي كافي است تا در سازگاري كودك با محيط و يادگيري او در مدرسه اختلال ايجاد كند. در صورتي كه در بيشتر موارد، مجموعهاي از اين عوامل و مشكلات در رفتار كودك مشاهده ميشود.
چند ويژگي رفتاري عام و مشترك را كه همة كودكان ناتوان در امر يادگيري از خود نشان ميدهند، به شرح زير مشاهده ميشود:
1ـ ناكاميهاي پي در پي در يك يا چند موضوع درسي
2ـ فقر انگيزش
3ـ فراواني ناراحتيهاي جسماني و يا بيماريهاي روان ـ تني
4ـ مشكلات خانوادگي
با توجه به آنچه كه تاكنون بدان اشاره شد، شناسايي دانشآموزان ناتوان در يادگيري ميتواند اولين قدم در كمك به آنان باشد. آموزگار ميتواند در مدت يك ماه پس از شروع سال تحصيلي، اسامي آن عده از دانشآموزاني را كه داراي ويژگيهاي زير هستند، يادداشت كند. البته ميتوان در طول اين مدت، نوع مشكل، ميزان و شدت آن و رفتارهايي كه در برخورد با چنين دانشآموزان مشاهده ميشود يادداشت و طبقهبندي كرد:
1ـ هيچوقت تكاليف كلاسي را به موقع تمام نميكند.
2ـ تكاليفي را كه انجام ميدهند در مقايسه با سطح متوسط كلاس بسيار ضعيف است.
3ـ خطاهاي رفتاري برحسب عادت، بخصوص صحبت كردن در كلاس، از جاي خود بلند شدن و اذيت كردن ديگران.
4ـ سابقه غيبت و تأخير ورود به مدرسه و كلاس.
5 ـ ناتواني در گفتن اسامي چند وسيله، مثل قيچي، خطكش و ضعف در بيان چگونگي كاربرد بعضي از اشياء.
6ـ اضطراب كاملاً محسوس در رفتار كه بعضاً به صورت گوشهگيري، در انزوا به سر بردن، نياز به توالت رفتن و يا جيغ زدن و گريه كردن بروز ميكند.
برنامههايي كه در سازمان آموزش و پرورش استثنايي كشور جهت ارزيابي و سنجش بينايي، شنوايي و هوش كودكان سنين پيشدبستاني طراحي و به مورد اجرا گذاشته ميشود، گام بسيار مهمي براي پيشگيري از بسياري اختلالات يادگيري و رفتاري و افتهاي تحصيلي خواهد بود. زيرا تجارب بدست آمده بيانگر اين حقيقت است كه در سالهاي گذشته همواره درصد قابل توجهي از دانشآموزان دبستاني بدون آنكه عقبماندگي ذهني داشته و يا به نوعي دچار اختلال در يادگيري به معناي دقيق آن بوده باشند، صرفاً به دليل نارسايي شنوايي و يا بينايي پنهان و غيرمشهود، با ناكامي تحصيلي مواجه شدهاند و يا بعضاً با عقبماندگي ذهني قابل ملاحظه وارد مدرسه شده و بتدريج ناتواني ايشان در يادگيري و عقبماندگي تحصيلي آشكار و آشكارتر گشته است.
ارزيابي جامع بينايي، شنوايي و شناختي كودكان قبل از ورود به مدرسه بيش از هر چيز در كارآمدي نظام آموزش و پرورش كشور مؤثر است و زمينة سلامت عمومي و بهداشت رواني عموم دانشآموزان را فراهم ميسازد.
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ
در مدارس ابتدايي، به ويژه در ميان دانشآموزان كلاسهاي پايينتر، اغلب به افرادي برخورد ميكنيم كه هرچند از نظر هوشي بهنجار يا نزديك بهنجارند، اما در يادگيري و فعاليتهاي كلاسي مشكل دارند. اين قبيل كودكان، اغلب تا پيش از ورود به مدرسه شناخته نميشوند. اما پس از ورود به مدرسه به تدريج مشكلات آنان آشكار ميشود. بعضي از اين كودكان، در يك زمينه و برخي ديگر، در چند زمينه با مشكل يادگيري مواجه ميشوند. معلمان، ممكن است آنان را افرادي كودن و عقبمانده ذهني تصور كنند و براي كمك به آنان كوشش نكنند. بنابراين نخستين گام براي كمك به چنين كودكان، شناسايي و تشخيص صحيح و به موقع آنان است. زيرا اين دانشآموزان حداقل با يك يا چند مورد از مشكلات زير مواجه هستند:
1ـ مشكلات ادراكي
2ـ مشكلات حركتي
3ـ مشكلات در توجه
4ـ مشكلات در جهتيابي
5ـ مشكلات گويايي
6ـ مشكلات در حافظه
7ـ نارسايي در تفكر ادراكي
8ـ فقدان انگيزه براي يادگيري
9ـ ناسازگاري اجتماعي
10ـ تكانشي بودن و عدم انعطافپذيري
هر يك از اين مشكلات به تنهايي كافي است تا در سازگاري كودك با محيط و يادگيري او در مدرسه اختلال ايجاد كند. در صورتي كه در بيشتر موارد، مجموعهاي از اين عوامل و مشكلات در رفتار كودك مشاهده ميشود.
چند ويژگي رفتاري عام و مشترك را كه همة كودكان ناتوان در امر يادگيري از خود نشان ميدهند، به شرح زير مشاهده ميشود:
1ـ ناكاميهاي پي در پي در يك يا چند موضوع درسي
2ـ فقر انگيزش
3ـ فراواني ناراحتيهاي جسماني و يا بيماريهاي روان ـ تني
4ـ مشكلات خانوادگي
با توجه به آنچه كه تاكنون بدان اشاره شد، شناسايي دانشآموزان ناتوان در يادگيري ميتواند اولين قدم در كمك به آنان باشد. آموزگار ميتواند در مدت يك ماه پس از شروع سال تحصيلي، اسامي آن عده از دانشآموزاني را كه داراي ويژگيهاي زير هستند، يادداشت كند. البته ميتوان در طول اين مدت، نوع مشكل، ميزان و شدت آن و رفتارهايي كه در برخورد با چنين دانشآموزان مشاهده ميشود يادداشت و طبقهبندي كرد:
1ـ هيچوقت تكاليف كلاسي را به موقع تمام نميكند.
2ـ تكاليفي را كه انجام ميدهند در مقايسه با سطح متوسط كلاس بسيار ضعيف است.
3ـ خطاهاي رفتاري برحسب عادت، بخصوص صحبت كردن در كلاس، از جاي خود بلند شدن و اذيت كردن ديگران.
4ـ سابقه غيبت و تأخير ورود به مدرسه و كلاس.
5 ـ ناتواني در گفتن اسامي چند وسيله، مثل قيچي، خطكش و ضعف در بيان چگونگي كاربرد بعضي از اشياء.
6ـ اضطراب كاملاً محسوس در رفتار كه بعضاً به صورت گوشهگيري، در انزوا به سر بردن، نياز به توالت رفتن و يا جيغ زدن و گريه كردن بروز ميكند.
برنامههايي كه در سازمان آموزش و پرورش استثنايي كشور جهت ارزيابي و سنجش بينايي، شنوايي و هوش كودكان سنين پيشدبستاني طراحي و به مورد اجرا گذاشته ميشود، گام بسيار مهمي براي پيشگيري از بسياري اختلالات يادگيري و رفتاري و افتهاي تحصيلي خواهد بود. زيرا تجارب بدست آمده بيانگر اين حقيقت است كه در سالهاي گذشته همواره درصد قابل توجهي از دانشآموزان دبستاني بدون آنكه عقبماندگي ذهني داشته و يا به نوعي دچار اختلال در يادگيري به معناي دقيق آن بوده باشند، صرفاً به دليل نارسايي شنوايي و يا بينايي پنهان و غيرمشهود، با ناكامي تحصيلي مواجه شدهاند و يا بعضاً با عقبماندگي ذهني قابل ملاحظه وارد مدرسه شده و بتدريج ناتواني ايشان در يادگيري و عقبماندگي تحصيلي آشكار و آشكارتر گشته است.
ارزيابي جامع بينايي، شنوايي و شناختي كودكان قبل از ورود به مدرسه بيش از هر چيز در كارآمدي نظام آموزش و پرورش كشور مؤثر است و زمينة سلامت عمومي و بهداشت رواني عموم دانشآموزان را فراهم ميسازد.
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}